نشانی: تهران، میدان صادقیه، بلوار آیت اله کاشانی، نبش گلستان شمالی، پلاک 29، واحد 8
KPI های مفید عملکرد مالی

KPI های مفید عملکرد مالی

شاخص کلیدی عملکرد (KPI) یک معیار قابل اندازه‌گیری است که عملکرد یک شرکت را در زمینه درآمدزایی و سودآوری نشان می‌دهد. پیگیری KPIها می‌تواند نشان دهد که آیا یک کسب‌وکار به اهداف بلندمدت خود دست یافته است یا خیر. صرف‌نظر از وسعت، سابقه و صنعت، هر شرکتی باید از وضعیت مالی خود آگاه باشد. در حالی که حسابداران با هزینه‌ها، درآمدها و بودجه سروکار دارند، مدیران نیز باید از شاخص‌های مالی کلیدی مطلع باشند. سریع‌ترین و کارآمدترین راه برای نظارت بر عملکرد سازمان، راه‌اندازی داشبورد KPI است که معیارهای مالی را به‌صورت تصویری نمایش می‌دهد. گزارش کامل KPIهای مالی، به‌روزرسانی های واقعی درباره ارقام مهم مالی یک شرکت مانند جریان نقدی عملیاتی، نسبت جاری، نرخ سوخت سرمایه و دیگر معیارهای کلیدی ارائه می‌دهد. با استفاده از این معیارهای مالی پرکاربرد، می‌توانیم مجموعه‌ای کامل از شاخص‌های مهم بودجه را که بیشتر شرکت‌ها باید ارزیابی کنند، توضیح دهیم. این معیارها به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا عملکرد مالی خود را دقیق‌تر رصد کنند و تصمیمات بهتری برای آینده بگیرند.

جریان نقد عملیاتی (Operating Cash Flow – OCF)

جریان نقد عملیاتی (Operating Cash Flow یا OCF) نشان‌دهنده میزان کل پولی است که از فعالیت‌های روزانه یک شرکت به دست می‌آید. این معیار مالی به‌طور مستقیم به این نکته اشاره می‌کند که آیا شرکت می‌تواند جریان نقد مثبت مورد نیاز برای رشد و توسعه خود را حفظ کند یا برای پوشش تمامی هزینه‌ها به سرمایه خارجی نیاز دارد.
محاسبه OCF با تنظیم درآمد خالص (Net Income) برای عواملی مانند استهلاک (Depreciation)، تغییرات در سرمایه (Capital Expenditures) و تغییر در حساب های دریافتنی (Accounts Receivable) انجام می‌شود. این تعدیلات به شما امکان می‌دهند تا تصویر دقیقی از نقدینگی واقعی تولیدشده از عملیات اصلی شرکت داشته باشید. به عبارت دیگر، جریان نقد عملیاتی نقدینگی خالصی را که از فعالیت‌های عملیاتی جاری به دست می‌آید، نشان می‌دهد. برای تحلیل دقیق تر جریان نقد عملیاتی، می‌توانید این معیار را با کل سرمایه به کار رفته (Total Capital Employed) مقایسه کنید. این مقایسه به شما کمک می‌کند تا ارزیابی کنید که آیا کسب‌وکار شما قادر است سرمایه کافی برای حفظ حساب‌ها در وضعیت مثبت تولید کند یا خیر. در اینجا هدف اصلی این است که اطمینان حاصل شود که سرمایه‌گذاری‌های شرکت به تولید نقدینگی بازمی‌گردد و این نقدینگی برای پوشش هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های جدید کافی است.

جریان نقد عملیاتی (Operating Cash Flow - OCF)
جریان نقد عملیاتی (Operating Cash Flow – OCF)

 

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin) یک معیار مالی است که نشان می‌دهد یک شرکت چقدر در تبدیل درآمد به سود کارآمد است. این شاخص کلیدی عملکرد (KPI) که غالباً به صورت درصد بیان می‌شود، نشان می‌دهد که چگونه هر دلار به دست آمده توسط شرکت به سود خالص تبدیل می‌شود. حاشیه سود خالص نمایانگر سودآوری کلی یک کسب‌وکار است و نشان می‌دهد که شرکت در بلندمدت با چه سرعتی می‌تواند رشد کند. این معیار برای تحلیل سلامت مالی و توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌ها و افزایش درآمد بسیار مفید است.

فرمول محاسبه حاشیه سود خالص به صورت زیر است :

Net Profit Margin = (Net Profit / Revenue) × 100

این فرمول به شما کمک می‌کند تا درصدی از درآمد که به عنوان سود خالص باقی می‌ماند را محاسبه کنید. برای مثال، اگر حاشیه سود خالص یک شرکت ۱۵٪ باشد، به این معناست که از هر ۱۰۰ دلار درآمد، ۱۵ دلار به سود خالص تبدیل می‌شود. تجزیه و تحلیل حاشیه سود خالص می‌تواند به مدیران و سرمایه‌گذاران کمک کند تا درک بهتری از کارآیی عملیاتی و توانایی شرکت در تولید سود به دست آورند. این معیار همچنین می‌تواند به مقایسه عملکرد مالی شرکت با رقبا و میانگین صنعت کمک کند.

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)
حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

 

سرمایه در گردش (Working Capital)

شاخص کلیدی عملکرد سرمایه در گردش (Working Capital)، توانایی یک سازمان را برای پاسخگویی به تعهدات مالی کوتاه‌مدت اندازه‌گیری می‌کند. سرمایه در گردش شامل دارایی‌هایی مانند وجه نقد، سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت و حساب‌های دریافتنی است که نشان‌دهنده نقدینگی شرکت و توانایی آن در تولید سریع پول نقد می‌باشد. سرمایه در گردش به عنوان پول نقد فوری موجود برای شرکت تعریف می‌شود. این معیار با تحلیل دارایی‌های موجود و مقایسه آن‌ها با بدهی‌های کوتاه‌مدت، سلامت مالی شرکت را بررسی می‌کند. سرمایه در گردش با کسر بدهی‌های جاری (Current Liabilities) از دارایی‌های جاری (Current Assets) محاسبه می‌شود و شامل دارایی‌هایی مانند وجه نقد، سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت و حساب‌های دریافتنی است.

فرمول محاسبه سرمایه در گردش به صورت زیر است :

Working Capital = Current Assets – Current Liabilities

این فرمول نشان می‌دهد که چه مقدار از دارایی‌های جاری شرکت پس از پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت باقی می‌ماند. دارایی‌های جاری شامل وجه نقد، موجودی کالا، حساب‌های دریافتنی و سایر دارایی‌های قابل تبدیل به پول نقد در کمتر از یک سال است. بدهی‌های جاری نیز شامل تعهدات مالی کوتاه‌مدت مانند حساب‌های پرداختنی، وام‌های کوتاه‌مدت و هزینه‌های جاری می‌باشد.

سرمایه در گردش (Working Capital)
سرمایه در گردش (Working Capital)

 

گردش موجودی کالا (Inventory Turnover)

گردش موجودی کالا نشان‌دهنده تعداد دفعاتی است که یک شرکت موجودی خود را در طول یک دوره زمانی مشخص به فروش می‌رساند و جایگزین می‌کند. این شاخص می‌تواند به شناسایی مشکلات موجودی، مانند موجودی مازاد یا کمبود موجودی، کمک کند. گردش موجودی کالا بالاتر نشان‌دهنده کارایی بیشتر در مدیریت موجودی و توانایی بهتر در فروش کالاها است، در حالی که گردش موجودی کالا پایین‌تر می‌تواند نشان‌دهنده مشکلاتی مانند موجودی مازاد یا کاهش تقاضا باشد.

برای محاسبه گردش موجودی کالا دو فرمول وجود دارد:

  1. گردش موجودی کالا = فروش / موجودی
  2. گردش موجودی کالا = هزینه کالاهای فروخته شده / موجودی میانگین

فرمول اول گردش موجودی کالا را با استفاده از فروش (Sales) محاسبه می‌کند، در حالی که فرمول دوم از هزینه کالاهای فروخته شده (Cost of Goods Sold یا COGS) استفاده می‌کند و میانگین موجودی (Average Inventory) را به کار می‌برد. استفاده از COGS معمولاً دقیق‌تر است زیرا تأثیر تغییرات قیمت و تخفیفات را بهتر نشان می‌دهد.

انحراف بودجه (Budget Variance)

انحراف بودجه (Budget Variance) یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مهم در مدیریت پروژه است که نشان می‌دهد بودجه‌های پیش‌بینی شده چگونه با کل بودجه واقعی تفاوت دارند. این معیار برای ارزیابی این که آیا هزینه‌ها و درآمدها مطابق با انتظارات اولیه هستند یا خیر، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

انحراف بودجه می‌تواند به شکل مثبت یا منفی بروز کند :

  • انحراف بودجه مثبت : وقتی هزینه‌های واقعی کمتر از هزینه‌های پیش‌بینی شده هستند یا درآمدها بالاتر از انتظارات است.
  • انحراف بودجه منفی : وقتی هزینه‌های واقعی بیشتر از هزینه‌های پیش‌بینی شده هستند یا درآمدها کمتر از انتظارات است.

انحراف بودجه می‌تواند مثبت یا منفی باشد. حداقل انحراف بودجه نشان‌دهنده این است که هزینه‌های واقعی برابر یا کمتر از هزینه‌های پیش‌بینی شده هستند و یا درآمدها بالاتر از پیش‌بینی‌ها بوده‌اند. این وضعیت معمولاً نشان‌دهنده کارایی در مدیریت هزینه‌ها و دقت در پیش‌بینی‌های مالی است. از سوی دیگر، انحراف بودجه قابل توجه معمولاً به دلیل پیش‌بینی‌های بیش از حد خوش‌بینانه، تصمیمات مدیریتی ضعیف یا تغییرات غیرمنتظره در شرایط بازار ایجاد می‌شود.

برای محاسبه انحراف بودجه، از فرمول زیر استفاده می‌شود :

انحراف بودجه (Budget Variance)
انحراف بودجه (Budget Variance)

 

روزهای فروش معوق (Days Sales Outstanding – DSO)

روزهای فروش معوق (Days Sales Outstanding – DSO) نشان‌دهنده میانگین تعداد روزهایی است که مشتریان یک شرکت برای پرداخت فاکتورهای خود از زمان صدور تا پرداخت کامل نیاز دارند. به بیان دیگر، DSO میانگین مدت زمانی است که فروش‌های اعتباری به پول نقد تبدیل می‌شوند و یا حساب‌های دریافتنی شرکت جمع‌آوری می‌شوند. DSO پایین‌تر معمولاً نشان‌دهنده کارایی بهتر در جمع‌آوری بدهی‌ها و مدیریت اعتبارات است. این وضعیت می‌تواند بهبود نقدینگی و کاهش ریسک‌های مالی را به همراه داشته باشد. در مقابل، DSO بالا ممکن است به مشکلاتی در جمع‌آوری بدهی‌ها و مدیریت اعتبارات اشاره کند و نشان‌دهنده افزایش ریسک‌های مالی و کاهش نقدینگی باشد.
محاسبه DSO به مدیران کمک می‌کند تا کارایی بخش مالی خود را در جمع‌آوری بدهی‌ها بسنجند. هرچه DSO پایین‌تر باشد، به معنای آن است که شرکت به‌سرعت می‌تواند فروش‌های اعتباری خود را به پول نقد تبدیل کند، که این امر بهبود نقدینگی و توانایی شرکت برای تمرکز بر رشد و سفارش لوازم اضافی را به همراه دارد.

برای محاسبه DSO از فرمول زیر استفاده می‌شود :

(حساب های دریافتی / کل فروش اعتباری) * تعداد روز ها

تعداد تکرار بودجه (Budget Iterations)

تعداد تکرار بودجه (Budget Iterations) نشان‌دهنده تعداد نسخه‌های بودجه است که قبل از تصویب نهایی تولید می‌شوند. هرچه تعداد تکرارهای بودجه بیشتر باشد، زمان بیشتری برای برنامه‌ریزی و تنظیم بودجه مورد نیاز است. این تعداد به توانایی مدیریت در برنامه‌ریزی موثر بودجه دوره بعد بستگی دارد و نشان‌دهنده میزان دقت و پیش‌بینی‌های لازم برای دستیابی به یک بودجه نهایی قابل قبول است.

  • تعداد تکرارهای کمتر: تعداد کمتر تکرارهای بودجه معمولاً نشان‌دهنده کارایی بالای تیم مدیریت و توانایی آنها در پیش‌بینی دقیق هزینه‌ها و درآمدها است. این شرکت‌ها می‌توانند سریع‌تر به یک نسخه نهایی و دقیق از بودجه دست یابند و زمان بیشتری را برای اجرای استراتژی‌ها و برنامه‌های عملیاتی خود صرف کنند.
  • تعداد تکرارهای بیشتر: تعداد بیشتر تکرارهای بودجه ممکن است نشان‌دهنده مشکلاتی در فرآیند برنامه‌ریزی و پیش‌بینی مالی باشد. این شرکت‌ها ممکن است با چالش‌هایی مانند تغییرات غیرمنتظره در بازار، نوسانات اقتصادی یا عدم دقت در پیش‌بینی‌ها مواجه شوند که نیاز به اصلاحات متعدد در بودجه دارند.

بر اساس یک نظرسنجی، ۲۵ درصد از شرکت‌های برتر تنها به ۴ بار تکرار بودجه نیاز دارند، در حالی که شرکت‌های با عملکرد ضعیف‌تر قبل از تصویب نهایی، تا ۹ نسخه بودجه تهیه می‌کنند. این تفاوت نشان‌دهنده کارایی و توانمندی مدیریت در برنامه‌ریزی و تنظیم بودجه است.

تعداد تکرار بودجه (Budget Iterations)
تعداد تکرار بودجه (Budget Iterations)

 

سخن پایانی

شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) مالی ابزارهای ضروری برای ارزیابی و بهبود سلامت مالی شرکت‌ها هستند. KPI‌هایی مانند جریان نقد عملیاتی (OCF)، حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)، سرمایه در گردش (Working Capital)، گردش موجودی کالا (Inventory Turnover) و انحراف بودجه (Budget Variance) به مدیران کمک می‌کنند تا عملکرد مالی شرکت را به‌دقت بسنجند و تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرند. با استفاده از این شاخص‌ها، شرکت‌ها می‌توانند نقدینگی را بهینه مدیریت کرده، هزینه‌ها را کنترل و سودآوری را افزایش دهند، و در نتیجه مسیر رشد و موفقیت پایدار را هموار کنند.

میانگین امتیازات 4 از 5 - از مجموع 1 رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درخواست مشاوره رایگان